زندگی نامه پرستار آخرین مطالب
نويسندگان با سلام پیشاپیش روز با سعادت فرزند کعبه جانشین به حق پیامبر رحمت را تبریک می گوییم خانمها همه می گن روز مرد روز جوراب و خود نویس بیایید این تفکر از بین ببرید باور کنید مرد ها اینقدر خوبن که همون جوراب هم از خانماشون نمی خواهند فقط فقط یک روی خوش یک لبخند یک نگاه عاشقونه یک بغل پر از محبت وقتی می اید از سر کار قبل از اینکه در رو بزنه شما خانمی خودت در باز کن وقتی که وارد خونه می شه پر از احساس رضایت کنه بوی خوش چای اعصابو دارچین بوی خوش غذایی که او دوست داره بوی عطری که خونه رو گرم کرده اون بوی عطر توی و وقتی که وارد میشه چشمان زیبا همسر همراه با لبان سرخش و بوسه ای با ارامش و دستانی که انقدر ارامش هدیه می کنن که همه خستگی از تنش بیرون میاد زیاد طولانی نمی کنم ولی اگه یکم بین تون سرد شده این روزا وقتش که دوباره گرمش کنید حالا بنده خدا نتونسته روز زن از خجالتت در بیاد ولی تو محبت کن
در ضمن سیستم نظردهی وبلاگم درست شده خوشحال میشم نظرتون بدونم. پنج شنبه 26 / 11 / 1391برچسب:, :: 7:44 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
خریداران پراید در این روزها باید 15 میلیون تومان پول بدهند آنها از این قیمت راضی نیستند ...
سه شنبه 22 / 11 / 1391برچسب:, :: 8:17 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد!
دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند!
سه شنبه 22 / 11 / 1391برچسب:, :: 8:10 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
سه نفر آمريکايي و سه نفر ايراني با همديگر براي شرکت در يک کنفرانس مي رفتند. در ايستگاه قطار سه آمريکايي هر کدام يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که ايراني ها سه نفرشان يک بليط خريده اند. يکي از آمريکايي ها گفت: چطور است که شما سه نفري با يک بليط مسافرت مي کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهيم. همه سوار قطار شدند. آمريکايي ها روي صندلي هاي تعيين شده نشستند، اما ايراني ها سه نفري رفتند توي يک توالت و در را روي خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بليط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بليط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لاي در يک بليط آمد بيرون، مامور قطار آن بليط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمريکايي ها که اين را ديدند، به اين نتيجه رسيدند که چقدر ابتکار هوشمندانه اي بوده است. بعد از کنفرانس آمريکايي ها تصميم گرفتند در بازگشت همان کار ايراني ها را انجام دهند تا از اين طريق مقداري پول هم براي خودشان پس انداز کنند. وقتي به ايستگاه رسيدند، سه نفر آمريکايي يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که آن سه ايراني هيچ بليطي نخريدند. يکي از آمريکايي ها پرسيد: چطور مي خواهيد بدون بليط سفر کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمريکايي و سه ايراني سوار قطار شدند، سه آمريکايي رفتند توي يک توالت و سه ايراني هم رفتند توي توالت بغلي آمريکايي ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار يکي از ايراني ها از توالت بيرون آمد و رفت جلوي توالت آمريکايي ها و گفت: بليط ، لطفا!!! سه شنبه 22 / 11 / 1391برچسب:, :: 7:57 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
غیرممکنه توی مدرسه های اینجا درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی: «ببینید همه تون صفر بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کنن، همه تون 20 هم بشید یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن!» - یه همسایه پیری داریم، کلیپ کامران و هومن و دیده میگه چقدر این زن و شوهر بهم میان! - اگر زن ها دنیا رو می گردوندن هیچ جنگی وجود نداشت فقط چندتا کشور با هم قهر بودن و حرف نمی زدن! - حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده! - این یکی رو هیچ وقت نفهمیدم واسه چی یاد گرفتم. می خوام بدونم کسی هست «ب.م.م» و «ک.م.م» (ریاضی) در طول زندگیش به دردش خورده باشه؟ - اتاقمو تمیز کردم هر چی بشقاب و دستمال کف اتاق بود بردم. حالا نیم ساعته دوتا هسته میوه تو دهنمه جایی ندارم بندازم - پیر شدم آخرش نفهمیدم کاربرد مداد سفید تو جعبه مداد رنگی چی بود - به یک کبری جهت پاره ای از تصمیمات نیازمندیم - شبا وقتی سوار تاکسی می شم به این فکر می کنم که مثلا رمز عابربانکمو چی بگم به راننده یا اگه پیچید تو فرعی چجوری در ماشینو باز کنم بپرم بیرون - این روزا آدم جرات نداره با یکی درد دل کنه. یارو تا بهت ثابت نکنه از تو بدبخت تره ولت نمی کنه - از مزخرف ترین اتفاقات نصفه شبا، این صدای شکسته شدن قولنج وسایل خونه ست. مخصوصا تلویزیون و وسایل چوبی هی شبا قولنج شون می شکنه، آدم لوزالمعده اش میاد تو حلقش! - ماکارونی عزیز - نسل ما جوراب زنونه مشکی آویزون به شیر حموم دیده - می خوام گلکسی نوت بخرم، نه به خاطر امکاناتش، نه به خاطر کیفیتش بلکه به خاطر سایزش. آخه تنها گوشی موجود دربازاره که از سوراخ توالت رد نمیشه! یعنی عمرا بیفته توی چاه - این آینه آسانسور معلوم نیست چه نیرویی توش نهفته که آدمو وادار به شکلک درآوردن می کنه - وراثت چیزی است که وقتی بچه تون از خودش نبوغ در می کنه بهش اعتقاد پیدا می کنید. - کاش می شد فهم و شعور را سهمیه بندی کرد. حداقل بعضی ها ماهی 60 لیتر شعور بهشون تزریق می شد. دو شنبه 14 / 11 / 1391برچسب:, :: 7:57 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و گرامی اینجا جا داره که بنده از تمامی شما عزیزان تشکر کنم که صبر و حوصله به خرج می دهید و به وبلاگ من توجه می کنید دوستان من تا جایی که ذهن یاری کند سعی می کنم منبع مطالبی که در اختیار شما دوستان قرار می دهم از منابع معتبر باشد و همجنین ان منابع را ذکر کنم از دوستان عزیزم خواهشمندم اگر اشکالی در موضوع ها یا صحت انها می بینید لطفا حوصله به خرج دهید و نکته مورد نظر را یاد اوری کنید تا با کمک هم بتوانیم هرچه بهتر مطالب صحیح تری را در دسترس شما عزیزان قرار دهیم. دوستان عزیزم همیشه به یاد شما هستم دوستتون دارم و با خاطرات شما زنده ام با تشکر مدیر وبلاگ مه لقا چهار شنبه 11 / 10 / 1391برچسب:, :: 1:21 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
چهار شنبه 11 / 10 / 1391برچسب:, :: 1:12 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
داستان طنز … تا حالا مردی به این مهربونی دیدی … تعدادی مرد در رخت کن یک باشگاه گلف هستند … .
موبایل یکی از آنها زنگ می زند ,مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر می گذارد و شروع Pamela Villarruel دختر 17 سالهای است که همراه 7 فرزند خود در Córdoba Province در کشور آرژانتین زندگی میکند.
تک ناز، او همه 7 فرزند خود را فقط در سه مرحله بارداری به دنیا آورده است. اولین بارداری این خانم در سال 2005 بوده که یک پسر را به دنیا آورده است، یعنی زمانی که تنها 14 سال سن داشته است. در دو بارداری دیگر در سن 15 و 16 سالگی، او در هر کدام از آنها صاحب سه دختر سه قلو شده است. به گزارش تک ناز Pamela در خانه مادرش زندگی میکند، مادری که با تمیز کردن منازل، تلاش در حمایت کردن از آنها را دارد. جمعه 25 / 5 / 1391برچسب:, :: 9:54 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
قوی ترین مرد جهان پس از افتخار آفرینی درالمپیک با بیان اینکه هر چه از مردم ایران تشکر کند باز هم کم است گفت:«خدا را شکر می کنم که توانستم دل میلیون ها ایرانی را شاد کنم.»
میگه کامپیوتر خونتون و با نرم افزار خاصی ویروس کشی میکنی؟ پ ن پ میندازیمش تو آب جوش یه چندتا قل بزنه ویروسش کشته بشه . به مامانم میگم:نمیخای واسه ما آستین بالا بزنی؟ میگه:پسرم زن میخوای؟گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ گفتم آستیناتو بالا بزنی با هم مچ بندازیم ببینیم کی قوی تره . پیرمرده سوار اتوبوس شده، پا شدم از جام! میگه بشینم یعنی؟ پـَـــ نــه پـَـــ پا شدم با هم قدم بزنیم!!!! .
ساعت 8شبه هنوز تو شرکتم. مامانم زنگ زده به تلفن شرکت میگه هنوز شرکتی؟ میگم پـَـــ نــه پـَــ خودم که اومدم شما داری با وجدان کاریم صحبت می کنی .
رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟ پــــــ نه پـــــــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!
جمعه 25 / 5 / 1391برچسب:, :: 9:48 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
دختره داشته بافتنی میبافته میبینن هر دفعه ای یک بوئی هم میاد ، میپرسن پس این بو چیه ، میگه مامانم گفته یکی زیر میبافی یکی رو یکی ول میکنی
--------------------------------------------------------------- ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم --------------------------------------------------------------- به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است --------------------------------------------------------------- نکته زمخت و نه چندان ظريف : هیچ وقت به رسانه ها کاملا اعتماد نکنید ، میدونید چرا ؟ چون اگر تبلیغات ماهواره را ملاک قرار بدهیم، مردم ایران کچلهای چاقی هستند که ناتوانی جنسی دارند و میخواهند یک هفتهای ویزای کانادا بگیرند و اگر تلویزیون داخلی را ببینید خلاصه خبرهای صدا و سیما این است : باور کنید اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است --------------------------------------------------------------- شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره --------------------------------------------------------------- پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه --------------------------------------------------------------- از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم! --------------------------------------------------------------- حکمتی برای فهيمان : يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم --------------------------------------------------------------- رئيس: خجالت نميكشي تو اداره داري جدول حل ميكني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نميذاره آدم بخوابه! --------------------------------------------------------------- اين جريان واقعی است : يکی از دوستان دکتر تعريف ميکرد برای يه بنده خدائی شياف تجويز کردم ، يارو رفت و يکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نميدونم تا اين کپسول ها که دادين را ميخورم دلم آشوب ميشه --------------------------------------------------------------- غضنفر ميميره ميره اون دنيا، ازش ميپرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير ميخوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست --------------------------------------------------------------- نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش… --------------------------------------------------------------- طرف یه تیکه آشغال مي پره تو چشمش . می ره جلوی آينه تو چشش فوت ميكنه. خانمش بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه! --------------------------------------------------------------- به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز! --------------------------------------------------------------- یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن! --------------------------------------------------------------- يه پيرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود --------------------------------------------------------------- به يکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه --------------------------------------------------------------- يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد --------------------------------------------------------------- به يکي ميگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن : تو دریا که درخت نیست يارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم --------------------------------------------------------------- يکی از اين جوون های مغز قاطی پارچه می بره خیاطی می گه آقا اینو واسم کت شلوار بکن فردا نیام بگی سوزنم شکست چرخم خراب شد حال نداشتم اصلا پدر سگ بده نمی خوام بدوزی --------------------------------------------------------------- از يکي ميپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟ میگه بابا ما سرمون ميشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است --------------------------------------------------------------- مشتری: این کت چنده؟ وقتی یک چیزی کم باشه آدم از دم مسجد محل با پای بدون کفش فرار می کنه تا خدا صدای پاشو نشنوه وقتی یک چیزی کم باشه آدم میشه سوپر مدل آدم به فکر کسب درآمد از آدمهای ضعیف می افتد فرار از مدرسه خالکوبی مصرف دخانیات استفاده از عکس و فیلم نا مناسب
استفاده از مواد مخدر
فرار از خانه خیابان گردی
چهار شنبه 5 / 4 / 1391برچسب:, :: 7:23 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام
پنج شنبه 18 / 3 / 1391برچسب:, :: 12:16 قبل از ظهر :: نويسنده : khodam
| کیفیت HD | | پیشنهاد میشه از دست ندید | جمعه 17 / 3 / 1391برچسب:, :: 10:57 قبل از ظهر :: نويسنده : khodam
چهار شنبه 15 / 3 / 1391برچسب:, :: 6:27 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
چهار شنبه 15 / 3 / 1391برچسب:, :: 6:25 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
یک موسسه بین المللی تحقیقی در مورد خیانت مردان به زنان انجام میداد و از زنهای کشورهای مختلف جهان این سوال رو پرسید: چهار شنبه 15 / 3 / 1391برچسب:, :: 6:23 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
چرا پدر دخترها تو خواستگاری کمتر از همه حرف می زنن؟ چهار شنبه 15 / 3 / 1391برچسب:, :: 6:9 بعد از ظهر :: نويسنده : khodam
چند راهکار شب امتحانی (طنز) از اعمال واجب در شب امتحان نذر و نیاز است.با خودتان عهد ببندید که در صورت قبولی در امتحان بخش عمده ای از Inbox موبایل تان . به علاوه ۵۰ درصد از بلوتوث ها را Delete و البته Hard لب تاب را هم به کلی Format کنید. اگر هیچکدام از راه های بالا جواب نداد و سر جلسه امتحان احساس کردید حال پراید دوگانه سوزی را دارید که در سربالایی به پت پت افتاده است از هنر علم دزدی خود بهره بگیرید.
و اما اگر باز هم نشد اخرین تیر “برگه نویسی” است. البته این روش در حال حاضر بیشتر در دانشگاه ها مرسوم است و در مدارس کارایی ندارد. همچنین طبق بررسی های صورت گرفته تنها برای دانشجویان خانم افاقه می کند. لذا انجام ان را به دانشجویان پسر توصیه نمی کنیم. چرا که احتمال خیط شدگی در انها بالاست!!! خانم های دانشجوی درس نخوان باید توجه داشته باشند که در این روش به هر نحو ممکن احساسات پاک استاد خود را بجریحند و بهانه ای دست و پا کنند و بگویند که با وجود مهارت زیاد و درس خواندن های طولانی در طول ترم از بد حادثه دیشب شب خوبی نداشته و نتوانسته اند خود را برای امتحان اماده کنند.جملات زیر با توجه به شرایط خانوادگی پیشنهاد می شود: * استاد جان از شما چه پنهان دیشب برایمان خواستگار امده بود!!! * استاد عزیز شوهرم کارگر است چطور دلت می اید در این اوضاع هدفمند دو بار شهریه بدهد؟!!!
اگر استاد شما از ان استادهای سنگ دل و بی رحم است: * در کارت سوخت مان چند لیتر بنزین ۱۰۰ تومانی موجود است. * پدرم گفت وام تان ردیف شده و فقط مانده امضای او. * استاد شما می دانستید که رضا زاده با ما فامیل است؟ مردی زنگ اخر سر کوچه واستا…! و استفاده از تقلب که بسیار روش شیرین و دلچسبی میباشد |